
وب سایت مامانپز یکی از استارت آپ های ایرانی است که توانسته توجه رسانه های بین المللی را به خود جلب کند. در این پست ترجمه مقاله منتشر شده در یک وب سایت بین المللی فرانسوی زبان با خانم تبسم لطیفی را میخوانیم.
تحول در زندگی زنان سرپرست خانوار با یک «استارت آپ»:از این غذاهای خوشمزه بخورید تا زنان خانهدار را توانمند کنید.

چند سالی است بازار استارت آپها در ایران در حال داغتر و داغتر شدن است. علیرغم تحریمها هر روز اپلیکیشنی جدید و استارت آپ جدیدی در ایران سر بر میآورد و هر از چند گاهی نیز یکی از این ایدههای درخشان حسابی موفق میشوند و جای خود را در این بازار داغ و تازه و رقابتی ایران باز میکنند.
کافه بازار، آپارات، دیجی کالا، تخفیفان، و یکی از معروفترینو خوشمزهترین ها:”مامانپز”
“هیچی غذای خونگی نمیشه”این جملهای معروف در میان ایرانیان است و حالا “مامانپز”یک سالی است که با ایدهای ساده، سعی میکند به آنهایی که به “غذای مامانپز”دسترسی ندارند این شانس را ارائه دهد: افرادی که مایل نیستند از رستورانها غذا بگیرند میتوانند با استفاده از این استارت آپ، غذای خانگیای سفارش دهند که خانمهای خانهدار نزدیک محل زندگی و یا کار آنها در آشپزخانه خودشان آنها را درست کردهاند. غذا سر ساعت مقرر به آنها تحویل داده میشود، “به همین سادگی به همین خوشمزگی”
در این میان عدهای از شانس خوردن غذای خوشمزه خانگی بهره میبرند و زنان خانهدار که بخش بزرگی از آنان زنان سرپرست خانواده را تشکیل میدهند نیز درآمد قابل ملاحظهای به دست میآورند.
سایت مامانپز سایت کاربردی و سادهای است و امکانات جالبی در اختیار کاربران قرار میدهد. شما میتوانید منوی غذاها را بر اساس میزان محبوبیت غذا در میان مشتریها بر اساس قیمت و یا نوع غذا و یا ترکیبی از تمام این مولفهها دسته بندی کنید. حتی تصاویری از آشپزخانههای خانگی که این غذاها در آنها پخته میشوند و مامانهایی که این غذاها را میپزند نیز در سایت وجود دارد.
برای سفارش غذاهای خانگی مامان پز باید از روز قبل سفارشتان را ثبت کنید، تا خانم های خانه دار سفارش شما را با مواد اولیه که همان روز تهیه می شود برای شما تهیه کنند.

خانم تبسم لطیفی بنیانگذار استارت آپ “مامان پز”و فارغالتحصیل دانشگاه شریف در رشته MBA است.
ایده اولیه مامانپز از مشکل خودم به عنوان یک دانشجو و بعد کارمند در تهران به ذهنم خطور کرد. من دسترسی به غذای خانگی نداشتم و نکته مهم دیگر اینکه دوست نداشتم کارمند باشم.
این دو انگیزه شخصی و این مسئله که غذا برای ایرانیها بسیار مهم است و ساعتها در صف میایستند تا از رستوران مورد علاقهشان غذای خوب بگیرند من را به حوزه غذا علاقهمند کرد.
همچنین با این پدیده در فضای وب فارسی مواجه شدم که بسیاری از زنان خانهدار که علاقهمند به آشپزی هستند، وبلاگهای فراوانی دارند که دستور پخت غذاهای مختلف را در آنجا با دیگران به اشتراک میگذارند، از غذاهای خود عکس میگیرند و از تجربههای آشپزی خود میگویند. این پیش زمینهها من را تشویق کرد تا در این زمینه کار کنم.
در ابتدا ایده خام مامانپز به عنوان واسط بین زنان خانهدار و مشتریها به ذهنم رسید. اول در یک بانک خصوصی کار میکردم و گمان میکردم با تلفن و به صورت نیمهوقت میتوانم کار را مدیریت کنم. مدتی به این شکل دست و پا زدم اما به جایی نرسید و فروش منظم ایجاد نشد تا اینکه یک روز در سال ۹۳ تصمیم گرفتم از کارم در بانک استعفا بدهم و به طور تماموقت روی این استارت آپ کار کنم.
یک سرمایهگذار پیدا کردم و او قبول کرد تا بر روی ایده من سرمایهگذاری کند و همچنین در دفتر کارش یک میز در اختیار من بگذارد. در این دفتر حدود ۴۰ کارمند بودند.

ما در آن زمان در مامان پز فقط چند تا “مامان”داشتیم [مامان، خانمهای خانهداری هستند که در آشپزخانه خود کار آشپزی را انجام میدهند] و سایتی هم وجود نداشت، به افراد اساماس منوی فردا ارسال میشد و افراد هم از طریق اساماس غذای خودشان را سفارش میدادند که اولین مشتریها کارمندان همین دفتر بودند.
بر اساس تجربههای همین مشتریها کم کم کار را گسترش دادم، پروژه سایت را آغاز کردم و میزان فروش به حدی رسید که یک نفر دیگر را نیز استخدام کردم تا در بخش توزیع، پیکها را مدیریت کند. یک ماه بعد از آن نیز یک خانم را استخدام کردم که مسئول کنترل کیفیت غذاها است. اینجا زمانی بود که ما روزی ۲۵۰ سفارش غذا در روز داشتیم. در حال حاضر ما بیش از بیست و پنج نفر نیرو در “مامانپز”به جز خانمهایی که آشپزی میکنند داریم و یبش از سه هزار سفارش در روز دریافت میکنیم و اغلب مشتریان ما شرکتی هستند. این در حالی است که روزهای اول بسیاری از اطرافیانم نسبت به آینده این کار نظر منفی داشتند. میگفتند مردم از روز قبل غذا سفارش نمیدهند، مردم چگونه به بهداشتی بودن غذا اطمینان کنند. اما “مامان پز”ظرف هشت ماه چنان پیشرفت کرد که اصلاً در “بیزینس پلن”من نبود. نکته جالب این که ما اصلاً برای جذب مشتری حتی یک بار، یک ریال هم آگهی نکردیم اما برعکس برای شرکت خانمهای خانهدار در محلات مختلف کمی آگهی داشتیم.
من بسیار دوست داشتم کاری که به عنوان استارت آپ انجام میدهم به نوعی با خانمهای خانه در ایران مرتبط باشد چون به عنوان یک زنی ایرانی میدانم بسیاری از خانمها دوست دارند درآمد مستقل داشته باشند تا از استقلال بیشتری برخوردار باشند.علاوه بر زنان خانهدار، زنان دیگری نیز هستند که سرپرست خانوار هستند اما مهارت دیگری جز آشپزی در مقیاس خانگی ندارند. البته خانمهایی نیز در پلتفرم مامانپز آشپزی میکنند که نیاز مالی ندارند اما با وارد شدن به این پروسه اقتصادی-اجتماعی احساس مفید بودن و پویا بودن میکنند.

طبق برآوردی که من اکنون دارم سی درصد زنانی که به عنوان “مامان”در مامانپز کار میکنند سرپرست خانوار هستند و بخش اعظم دیگر هم زنان خانهداری هستند که درآمد همسرشان کفاف هزینه زندگی را نمیدهد اما مامانپز تغییر عمدهای در وضع زندگیشان ایجاد کرده است. به طور مثال خانمی داریم که هزینه زندگی خود و پسرش را از کار در مامان پز تأمین میکند. خانم دیگری هست که توانسته با توجه به درآمدش در مامانپز از بانک وام بگیرد و خانه بخرد.
یک خانم در مامانپز که مردم امتیاز بالایی در سایت به غذای او دادهاند و از غذاهای او زیاد استقبال میکنند، با وجود سقف بیست غذا در روز، ماهانه حدود دو و نیم میلیون تومان درآمد دارد که میزان کمی در ایران به شمار نمیرود.
شیوه کار به این شکل است که خانمهایی که مایلاند در پلتفرم مامانپز کار کنند در دو مرحله چند غذا درست میکنند و کیفیت آنها توسط کارشناس ما بررسی میشود. سپس طی بازرسی از کیفیت و بهداشت فضای آشپزخانه مطمئن میشویم. سپس آنها با شرایط کار، بسته بندی و… در مامانپز آشنا میشوند و پس از دریافت گواهی بهداشت از وزارت بهداشت میتوانند کار در “مامانپز”را آغاز کنند.
قیمت غذا را خانمها خودشان انتخاب میکنند که البته ما نیز باید منطقی بودن آن را تأیید کنیم. به هر غذا نیز هزینه حمل و نقل اضافه میشود و قیمت نهایی غذا اعلام میشود. هر مامان تا سقف ۲۰ غذا در روز میتواند بپزد چرا که بیش از این میزان، از دید ما غذا از مقیاس خانگی خارج میشود و دیگر “غذای خانگی”نیست.
اکثر مشتریهای ما را جوانان اینترنتباز تشکیل میدهند و به کیفیت غذاها بسیار حساس و سختگیرند. البته در دیگر سو یک سری مشتری ثابت با سن بالا نیز داریم که از طریق جوانان فامیل با ما آشنا شدهاند و حتی چند کم توان جسمی که توانایی پخت غذا ندارند نیز به مشتریان ثابت مامانپز بدل شدهاند.

یکی از مشکلات اساسی استارت آپها در ایران این است که کمتر کسی حاضر است در این زمینه سرمایهگذاری کند و ما قوانین مشخصی در اینباره هنوز نداریم. اما حمایت از سوی رسانهها و دولت خوب است. معاونت فنآوری دولت با وجود سکوت قانون درباره استارت آپها از آنها حمایت میکند. مثلاً درباره استارت آپ “مامانپز”ما یک رستوران نیستیم و استفاده تجاری هم از آشپزخانه خانه قانونی نیست. اما در این زمینه دولت با ما همکاری کرده است. نکته جالب این که زن بودن من به عنوان پایهگذار این استارت آپ به من کمک کرده است. همچنین این که “مامان پز”در زمینه توانمندسازی زنان خانهدار به خصوص زنان سرپرست خانوار کار میکند نیز مورد توجه دولت قرار گرفته و به همین دلیل از نظر قانونی و مجوزها همکاری خوبی با ما داشتند.
هرچند ما همچنان باز هم مشکلات قانونی داریم. به طور مثال با اینکه ما یک پلت فرم هستیم اما در صورتی که مشکلی در غذا به وجود بیاید و شکایتی صورت بگیرد طبق قانون ما نیز مسئول هستیم. به همین خاطر علاوه بر کارت بهداشت از وزارت بهداشت ما سرکشیهای مرتبی به آشپزخانهها داریم که از همه چیز مطمئن باشیم.
یکی از مهمترین دلایل علاقه روزافزون جوانان ایرانی به ایجاد استارت آپ این است که اولاً ما میزان بسیار زیادی فارغالتحصیل دانشگاهی داریم که مثل من مایل نیستند کارمند باشند و با باز شدن امکان ایجاد استارت آپ در ایران، هم از کارمند بودن فرار میکنند و هم به درآمدی بسیار بیشتر از سطح یک کارمند میتوانند فکر کنند.
در امریکا این موج از سال ها پیش شروع شد و ما داستان موفقیتهای آنها را خواندیم و تأثیر گرفتیم همچنین نمونههای موفقی هم در ایران داشتیم، مثلاً چند سال پیش دیجی کالا در ایران آغاز به کار کرده و الان یک شرکت چند صد میلیارد تومانی است، خب بسیاری دیگر نیز میگویند اگر او توانسته است من چرا نتوانم؟

مردم درباره غذاها بسیار سختگیرند
“مامان لیلا”یکی از خانمهایی است که پلتفرم مامانپز آشپزی میکند. او سی ساله است به تازگی مادر شده و فوق دیپلم حسابداری است.
من یک روز در بسته خرید همسرم با آگهی مامان پز برای خانمهای آشپز مواجه شدم و به این شکل با مامان پز آشنا شدم.
من پیشتر بیرون از خانه، در یک سالن زیبایی کار میکردم اما از وقتی بچهدار شدم مجبور شدم در خانه بمانم. اما همواره دوست داشتم که هم درآمد وهم سرگرمیای داشته باشم. با مامانپز تماس گرفتم و حدود ۵ ماه است که با آنها کار میکنم. سه بار تست غذا دادم و ابتدا از تعداد پرسهای کم شروع شد و الان روزانه حدود بیست پرس غذا سفارش دارم.
از کاری که میکنم بسیار راضی هستم. در خانه کار میکنم و به بچه خودم هم میرسم. زمانی که در سالن زیبایی کار میکردم درآمد خوبی داشتم اما از ساعت ۷ صبح تا ۷ شب مشغول کار بودم که بعد از زایمان برایم چنین ساعت کاریای ممکن نبود.
نوع غذای هفته بعد را هر چهارشنبه دریافت میکنیم. من روزانه خرید میکنم که مواد غذایی کاملاً تازه و سالم باشند. ساعت ۶ صبح از خواب بیدار میشوم و تا ساعت ده غذا آماده میشود و بعد بسته بندی کردن و ساعت ده و نیم غذا را تحویل پیک میدهم و باقی روز را آزاد هستم تا به کارهای خودم برسم.
مردم درباره غذاها خیلی سختگیرند و کامنتها و امتیازها هم در کار ما بسیار مهم هستند. اگر متوسط امتیازی که مردم به ما میدهند از میزان مشخصی کمتر شود، سفارشهای غذای ما از سوی مامانپز قطع خواهد شد. به این خاطر من بسیار توجه میکنم که کیفیت و مزه غذا با توجه به کامنتها و امتیازها در سایت همیشه خوب باشد، به خصوص که قیمتهای ما اگر از رستورانها گرانتر نباشد ارزانتر نیست. در نتیجه همه انتظار دارند غذای عالی بخورند.
با اینکه در ابتدا همسرم گمان میکرد این کار ممکن نیست اما از آنجایی که خودم با مسئله فروش اینترنتی آشنا بودم و پیشتر از طریق اینترنت خرید کرده بودم، مطمئن بودم که این کار امکانپذیر است.
ایران در حال بدل شدن به یک قطب استارت آپ در غرب آسیا و خاورمیانه است.
دیجی کالا در حال حاضر به بزرگترین استارت آپ خاورمیانه بدل شده است. پس از آن آپارات با ارزش ۳۰ میلیون دلار و کافه بازار با ارزش ۲۰ میلیون دلار قرار دارند.
ایران با میزان نفوذ ۵۷ درصدی اینترنت و جمعیت ۸۰ میلیونی نیمی از کل کاربران اینترنت خاورمیانه را تشکیل میدهد.
حسن روحانی با نیز در ابتدای دوران ریاست جمهوری خود اعلام کرد یک میلیارد دلار در زمینه استارت آپها در ایران سرمایه گذاری خواهد کرد.